روایط عمومی الکترونیک

روایط عمومی الکترونیک

این وبلاگ جهت انجام تکالیف مربوط به واحد روابط عمومی الکترونیک ، با راهنمایی جناب آقای اکرمی ، در دانشگاه سوره راه اندازی شده و هیچ ارزش قانونی دیگری ندارد .
روایط عمومی الکترونیک

روایط عمومی الکترونیک

این وبلاگ جهت انجام تکالیف مربوط به واحد روابط عمومی الکترونیک ، با راهنمایی جناب آقای اکرمی ، در دانشگاه سوره راه اندازی شده و هیچ ارزش قانونی دیگری ندارد .

روزنامه نگاری شهروندی - citiizen journalism

 روزنامه نگار شهروندی کیست ؟ چه تفاوتی با روزنامه نگاران رسمی دارد ؟ چه کاربردهایی در روابط عمومی می تواند داشته باشد ؟ و ...  
روزنامه نگاران شهروندی در رسانه های متنوعی از روزنامه های بازاری تا ایستگاه های رادیو تلویزیونی محلی اجتماعی کار می کنند. رسانه چاپی فضایی برای مشارکت کامل فراهم می کند درحالی که رسانه پخشی مستلزم رقابت و آموزش فنی است. متخصصان رسانه برای تولید رسانه ای به شهروندان فرصت کمی برای مشارکت می دهند و به مشاوران حرفه ای اکتفا می کنند. دوربین فیلمبرداری خانگی و برنامه های رایانه ای تدوین فیلم که برای پخش برنامه معمولی و همچنین برای تولید فیلم، دی وی دی، شبکه سازی استفاده می شود، وابستگی به مهارتهای رسانه ای را کاهش می دهد. اینترنت موجب گسترش روزنامه نگاری شهروندی می شود. با وجود محدودیتها در دستیابی به بسیاری از بخشها، نرم افزار به کاربر اجازه می دهند تا وب سایتها و گروه های گفتگو با حداقل مهارت برای خود ایجاد کنند.

تولید رسانه مشارکتی قدرت رسانه را زیر سوال می برد و انحصار بر تولید اشکال نمادین را به چالش می کشد. پیر بوردیو بر این باور است که قدرت نمادین قدرتی برای ساخت واقعیت است.

روزنامه نگاری شهروندی واقعیتی را می سازد که با رویه ها و بازنمایی های رسانه اصلی در تضاد است. روزنامه نگاران شهروندی از طریق گفتگو به بازنمایی خود، تقویت اجتماعی و خود آموزشی می پردازند. هدف تولید و رویه رسانه شهروندی، نه تنها ارتقاء سیاسی شهروند است بلکه هویت سیاسی در زندگی روزمره شهروندان نیز می سازد. با کمک رسانه می توان مرزهای زندگی سیاسی را شناخت و فضاهای رسانه جایگزین برای توسعه شهروندان منتقد با اهمیت می شود.

در رویه سیاسی، روزنامه نگاری شهروندی مسئولیت اجتماعی اتخاذ می کند با این حال ایدئولوژی عینی را با رویه های متضاد جایگزین می کند. این رویه بر اول شخص تاکید کرده و به مشارکت کنندگان توجه بیشتری می کند. آنها عام گرایی روزنامه های جنجالی را بازآفرینی می کنند تا یک سبک گزارش عامی رادیکال به وجود آورند. شاکله سازمان جمعی و ضدطبقاتی آنها از جداسازی و خصوصی شدن پرهیز می کنند.

مطالعات دانشگاهی درباره روزنامه نگاری شهروندی بر روی برنامه های سیاسی در ایالت متحده و اروپای غربی تمرکز دارد. مطبوعات جامعه رادیکال که در ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ شکوفا شد در صدد این بود که از ملاحضات تجاری آزاد باشد و اطلاعاتی تولید کند که مستقیماً در زندگی روزمره مفید باشد. به جای دیدگاه اقتدارانه، مطبوعات محلی رادیکال دیدگاه کسانی که منزلت پایینی دارند را اتخاذ می کند، کسانی که نه تنها منبع مطالب بلکه تولیدکنندگان خبر نیز هستند. گزارشگران، شبکه هایی از فعالان محلی، گروه های محلی، والدین، کارگران، بیکاران و بی خانمانها را می سازند، گروه هایی که تیتر اول روزنامه ها هستند.

شبکه رسانه ای مستقل که مرکز رسانه مستقل نامیده می شود یک شکل اینترنتی و جهانی از روزنامه نگاری شهروندی است. مرکز رسانه مستقل در دوره اعتراض بر ضد سازمان تجارت جهانی در نشست سران در سیاتل نوامبر سال ۱۹۹۹ برجسته شد. از زمانی که شبکه مرکز رسانه مستقل مسائلی نظیر بدهی جهان سوم، حقوق بشر، بین المللی شدن سرمایه و قدرت سیاسی و اقتصادی شرکتهای فراملیتی گزارش و شرح داده است. این گزارشها در مقابل چارچوب های پایدار پوشش رسانه اصلی مقاومت می کردند، که معترضان را بی اعتبار و به حاشیه می راند. گزارشگران رسانه مستقل دیدگاهی از فعالین ارائه می کند و تاکید بر اشخاص دارد. در شبکه جهانی مطالعات رسانه ای مستلزم بررسی رویه های منطقه ای و ملی خاص است.

مطالعات بسیاری در مورد طرح های روزنامه نگاری شهروندی در آمریکای لاتین و آسیا صورت گرفته است. برای مثال اوج شکوفایی ایستگاه رادیویی کارگران بولیوی از سال ۱۹۶۳ تا ۱۹۸۳ بود اما تاسیس آن در سال ۱۹۵۲ یعنی سال انقلاب ملی بود. تولید رسانه ای مشارکتی آنها بیشتر بر حقوق کارگران و بر قلمرو حاشیه سیاست تاکید می کرد. در انقلاب نیکاراگوئه سال ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰، جنبش خبرنگاران عامی به معترضین غیرحرفه ای و داوطلب مناطق روستایی فقیر اجازه داد تا در کنار روزنامه نگاران حرفه ای، گزارش هایی در روزنامه های منطقه ای و ملی منتشر کنند.

ظاهرا مردان در آمریکای لاتین به تاریخ روزنامه نگاری شهروندی غالب هستند. برای مثال، انجمن انقلابی زنان افغانستان درباره تجاوز و اعدام زنان تحت رهبری طالبان، تولید کاست، فیلم، وب سایت و روزنامه گزارش می دهد. زنان افغانی اینها را به صورت پنهانی انجام می دادند، برای نمونه استفاده پنهانی از قطعه های فیلم تجاوز. اُهمای نیوز کره جنوبی یک رویکرد ترکیبی در وب سایت خود اتخاذ کرده است. این وب سایت سال ۲۰۰۰ تاسیس شد و هزاران گزارشگر شهروندی دارد، هرچندکه یک گروه کوچک کارمند حرفه ای اداره ویراستاری آن را در دست دارند.

یک مطالعه تنوعی از برنامه های روزنامه نگاری شهروندی در آفریقا و شبه قاره هند را اثبات می کند، برای مثال ارائه ۵۰ خلاصه نمونه هایی از ارتباطات مشارکتی که برای تغییر اجتماعی استفاده شده است. این نمونه ها انواعی از موسسات رسانه جایگزین را معرفی می کند که تا حدودی گونه های موجود یعنی روزنامه ها، ایستگاه های رادیویی و وب سایت ها را بازتولید می کند.

برعکس، سرویس وبلاگ. روایتها، اخبار و تفسیرهایی از دیدگاه های فردی را ارائه می کند. روزنامه نگاری شهروندی همچنین شکلی از تفسیر فرهنگی عام است. همه مجلات کاغذی و مجلات اینترنتی به طرفداران اجازه می دهد تا اجتماعاتی در قلمروهای جغرافیایی ایجاد، حفظ و یا نسبت به آنها رغبت نشان دهند. خوانندگان به مهارت ها توجه نشان می دهند،واضح است که نویسندگان مجلات مستقیماً نه از طریق شارحان اولیه بلکه از منابع دیگر نیز سرمایه فرهنگی به دست می آورند.

چالش ها و محدودیت ها

روزنامه نگاری شهروندی یک چالش رادیکال برای رویه های حرفه ای و نهادی رسانه اصلی است. روزنامه نگاران شهروندی به گزارش محلی می پردازند، که در آن یک حس پسااستعماری یعنی یک رویه رسان های ضداستعماری که با قدرت روزنامه نگاران حرفه ای مقابله می کند. آنها به خودمحوری و مجادله درون سیاست و بازنمایی مجادله اصرار دارند.

گزارشگری محلی به درون اجتماع برای ارائه اخبار مرتبط با علایقشان می رود. روزنامه نگاری شهروندی کمتر به گزارش به مثابه کالا و کمتر به روزنامه نگار به مثابه متخصص تاکید می کند، نه به خاطر تازگی دانش که آنها تولید می کنند (با تمرکز بر مطالب پنهانی) بلکه به خاطر شیوهای جدید تفکر و تولید روزنامه نگاری (با تمرکز بر اینکه چه انواعی از دانش را آنها تولید می کنند و اینکه چگونه خوانندگان و نویسندگان به اتفاق هم به نتیجه می رسند).

روابط بین نقشهای روزنامه نگار شهروندی به عنوان نویسنده یا به عنوان فعال رسانه ای (علاقمند یا طرفدار) مهم است. برای آنها کار روزنامه نگاری برای رسیدن به هدف بزرگتر یک فعالیت جانبی است. برای مثال، در روزنامه نگاری جنبش اجتماعی، هدف ممکن است اصلاح یا انقلاب سیاسی باشد. این روزنامه نگاران خودآموز هستند، نه تنها در شیوه های نگارش متفاوتی عمل می کنند بلکه رویکردهای متفاوتی در منبع دهی و اخلاقیات دارند.

رویه های روزنامه نگاری شهروندی به طور کلی جدای از رویه رسانه اصلی نیست. سازمانهای رسانه ای تجاری از گزارشگران غیرحرفه ای استفاده می کنند، با این حال شکست اخبار تلویزیونی تااندازه زیادیمبتنی بر پوشش دوربین فیلم برداری است. مثال های زیادی در سال ۲۰۰۵ آشکار کرد، برای مثال، توفان کاترین در نیواُورلینز، آتش سوزی بونکفیلد فیول دیپوت در انگلیس و بمب گذاری تروریستی در مادرید. روزنامه ها و رادیو و تلویزیون ها به طور همیشگی با وب سایت هایشان ادغام می شوند؛ پیشنهادها و توصیه هایی برای مطالب و برنامه ها از مخاطبین می خواهند.

جایگاه روزنامه نگاران شهروندی غیرحرفه ای معمولاً محدود به طیفی از گزارش شان است. این شکل مناسب تر را نشان می دهد درحالی که درباره موضوع اجتماعات محلی گزارش می دادند و تفسیرهای شخصی از حوادث بزرگ ارائه می کردند (به عنوان مثال شورش). در گزارشگری اخبار سخت، روزنامه نگاران شهروندی کمتر به منابع و موسسات معتبر و عالی دسترسی دارند. مبنای نظر و باور روزنامه نگاران شهروندی چپ می باشد که نسبت به سوءگیری و ذهنیت آنها انتقاد کرد، با این حال ذهنیت می تواند از اعتماد الهام بگیرد. پژوهشها نشان می دهد که وبلاگ نویسان به به اعتماد و صحت گزارش های ذهنی اهمیت زیادی قائل هستند.

همچنین مسائل از روش های سازمانی ناشی می شود. بعضی از طرح های روزنامه نگاری شهروندی به خاطر فقدان تعهد طولانی مدت یا به خاطر کمبود سرمایه شکست می خورند. بعضی طرح ها روش های ترکیبی از ساماندهی گزارش را توسعه داده اند. اَهمای نیوز از کره جنوبی خود را به واسطه تبلیغات تجاری حفظ می کند، و یک سلسله مراتبی تاسیس کردند تا اینکه روزنامه نگارن حرفه ای اخبار سخت و روزنامه نگارن شهروندی درباره اجتماعات کنونی گزارش دهند و کارمندان حرفه ای کنترل همه جا را حفظ کنند. در این حالت، محدودسازی روزنامه نگاران شهروندی به آنچه که آنها انجام می دهند و شبهاتی درباره ذهنیت، سوءگیری و تخصص خود برطرف می شود.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.